پیش از این زمین پُر بود
از سکوت و خاموشی
مکه داشت جان می ­داد
در شبِ فراموشی
 
معنی قفس می ­داد
شعر تلخ بلبل ­ها
دست باغ خالی بود
از لطافت گُل­ ها
 
ناگهان تو گُل کردی
کوچه ­ها بهاری شد
چشمه ­های بیداری
از حراء جاری شد
 
زیر بارشِ إقرأ
محو شد پلیدی ­ها
با طلوع تو آشفت
خواب ناامیدی ­ها

شاعر: زهرا داوری